غزل شمارهٔ ۴۲۲ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۲۲ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۲۲ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای

فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای

ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت

چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای

پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ

چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای

آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل

چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای

آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب

کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای

زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم

مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای

گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست

مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای

 

شرح ابیات غزل :

(1) اي كسي كه با زنجير زلف بلند (به عيادت من) آمده‌يي. اميد اينكه مجال و فرصت داشته باشي زيرا براي دلجويي (عاشقي) ديوانه آمده‌يي.

(2) لحظاتي ناز و تبختر را كنار بگذار و عادت عادي معمولت را عوض كن زيرا براي احوالپرسي مردمي نيازمند آمده‌يي.

(3) چه سر صلح و چه سر جنگ داشته باشي، من فداي قد و بالاي تو مي‌شوم زيرا به هر صورت ناز كردن برازنده توست.

(4) در لب لعل مانند خود آب و آتش را به هم ممزوج كرده‌يي. چشم بد از تو دور باد كه اين كار تو بسيار به شعبده بازان مي‌ماند.

(5) از اينكه براي ثواب نماز گزاردن بر پيكر كشته تير غمزه خود آمده‌يي، بر دل نرم و رحيم تو آفرين باد.

(6) پارسايي من در برابر تو وزن و ارزشي ندارد، چرا كه تو با حال مستي و شوريدگي و براي تاراج دلم به خلوتسرا و جايگاه عبادت من آمده‌يي.

(7) به من گفت: حافظ باز هم خزقه تو را شراب آلوده مي‌بينم مگر از مذهب و راه و روش طايفه صوفيان (متشرّع) برگشته‌يي؟

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type