غزل شمارهٔ ۴۲۴ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۲۴ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۲۴ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای

آرام جان و مونس قلب رمیده‌ای

از دامن تو دست ندارند عاشقان

پیراهن صبوری ایشان دریده‌ای

از چشم بخت خویش مبادت گزند از آنک

در دلبری به غایت خوبی رسیده‌ای

منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان

معذور دارمت که تو او را ندیده‌ای

آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا

بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده‌ای

 

شرح ابیات غزل :

(1) از من جدا مشو كه تو به مانند فرزند و نور چشمم مي‌ماني. وجود تو آرامش بخش جان و همدم قلب از مردم رميده من است.

(2) عاشقانت تو را رها نمي‌كنند، زيرا آنها را بي قرار كرده‌يي و ديگر صبر ندارند.

(3) آرزومندم از چشم زخم روزگار به تو آسيبي نرسد، زيرا در دلربايي به نهايت كمال رسيده‌يي.

(4) اي حاكم شرع وقت، مرا از عشق وي باز مدار. از آنجا كه تو او را نديده‌يي عذر تو را مي‌پذيرم.

(5) حافظ، شايد پاي خود را بيش از گليم خود دراز كرده‌يي كه آن دوست تو را سرزنش كرد.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type