ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
آری طریق دولت چالاکی است و چستی
تا فضل و عقل بینی بیمعرفت نشینی
یک نکتهات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی درازدستی
شرح ابیات غزل :
۱.( ای دل ی لحظه خالی از عشق مباش و خود را از حالت بیخودی و مستی معرفت حق فارغ مساز زیرا زمانی که این راه رابپیمایی از بند هست و نیست و تعلقات حقیقتاً رهایی خواهی یافت )
۲.( همانا تا جان در پیکرت است عاشق باش زیرا به هر جانب روی بیاوری از غرور بهتر است )
۳.( در پیمودن راه حق با وجود سستی و اندکی نیرو ناراحت مباش زیرا در این راه افتان و خیزان رفتن بهتر ا ز تن پروران است ۹
۴.( در آیین درویشی ناپختگی عالمت ناسپاسی است آری راه رسیدن به سعادت ابدی د رکوشیدن و چالاک بود ن است )
۵.( مادامی که عقل و فضیلت سبب غرور توست بی معرفت از عشق میمانی یک سخن لطیف به تو می گویم اگر ا زعرور صرف نظر کنی رستگار می شوی )
۶.در پیشگاه با عظمت معشوق اگر مقامت به آسمان هم بسد توجهی مکن زیرا با این فکر می توانی از اوج سرافرازی به خاک خواری سقوط کنی پس باید در برابر او کاملاً مطیع محض باشی )
۷.( اگر چه نیش خار سخت است اما رنگ و بوی گل از زحمت خار کم می کند آری تحمل مزه تلخ شراب در قیاس با خوشی آن دشوار نیست ) قرابه ( شیشه بزرگ ) کوته آستینان ( صوفیانی که برای طهارت ظاهراً جامه آستین را کوتاه می کنند و منظور صوفیان ریا کار زاهد نما )
پیام بگذارید