دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
تعبیر رفت یار سفرکرده میرسد
ای کاج هر چه زودتر از در درآمدی
ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال من
کز در مدام با قدح و ساغر آمدی
خوش بودی ار به خواب بدیدی دیار خویش
تا یاد صحبتش سوی ما رهبر آمدی
فیض ازل به زور و زر ار آمدی به دست
آب خضر نصیبه اسکندر آمدی
آن عهد یاد باد که از بام و در مرا
هر دم پیام یار و خط دلبر آمدی
کی یافتی رقیب تو چندین مجال ظلم
مظلومی ار شبی به در داور آمدی
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
دریادلی بجوی دلیری سرآمدی
آن کو تو را به سنگ دلی کرد رهنمون
ای کاشکی که پاش به سنگی برآمدی
گر دیگری به شیوه حافظ زدی رقم
مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی
شرح ابیات غزل :
(1) شب پيش در خواب ديدم كه ماهي سر ميزد كه از تابش رويش شب فراق به سر ميآمد (و به روز وصال مبدل ميشد).
(2) چنين تعبير شد كه يار سفر كردهيي از راه ميرسد. اي كاش هرچه زودتر از در وارد ميشد.
(3) (آن) ساقي خوش يمن من، يادش بخير باد كه هميشه با قدح و ساغر از در وارد ميشد.
(4) چه خوب ميشد اگر شهر و ديار خود را در خواب ميديد تا خاطره هاي دوستي ها، او را به سوي ما بازميگردانيد.
(5) اگر بهره برداري از لطف ازلي با زر و زور به دست ميآمد، آب حيات خضر، نصيب اسكندر شده بود.
(6) ياد آن روزهايي به خير كه هر لحظه از بام و در خانه، پيغام و نامه آن محبوب به من ميرسيد.
(7) اگر شبي مظلومي براي دادخواهي دست دعا به درگاه خدا بلند ميكرد هرگز مدعي بدخواه تو اين همه فرصت ستمكاري نمييافت.
(8) تا پختگان و مبتديان راه سير و سلوك از شور و عشق چه ميدانند؟ در جستجوي شخص پرحوصله بي باك و برگزيدهيي باش.
(9) اي كاش، آن كسي كه تو را به سنگدلي تشويق كرد، پايش به سنگ (مشكلات) برميخورد.
(10) اگر شاعر ديگري هم به مانند حافظ شعر ميسرود، سخنش مورد قبول و پسند شاه هنرشناس قرار ميگرفت.
پیام بگذارید