غزل شمارهٔ ۴۵۳ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۵۳ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۵۳ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

ای که دایم به خویش مغروری

گر تو را عشق نیست معذوری

گرد دیوانگان عشق مگرد

که به عقل عقیله مشهوری

مستی عشق نیست در سر تو

رو که تو مست آب انگوری

روی زرد است و آه دردآلود

عاشقان را دوای رنجوری

بگذر از نام و ننگ خود حافظ

ساغر می‌طلب که مخموری

 

شرح ابیات غزل :

 ١ -اى كسى كه پيوسته مغرور و فريفته‌ى خويشى،اگر از عشق بهره ندارى،معذور هستى.[مغرور خود بودن،يعنى خودپسندى و لازمه‌ى عشق،خالى شدن از خود و كنار گذاشتن خودپسندى است.پس كسى كه مغرور است،از پا نهادن در راه عشق معذور است!]

2 -تو كه گرفتار عقل‌گرايى خود هستى و به اين صفت مشهورى،هرگز گرد ديوانگان عشق مگرد. [عقيله،علاوه بر معناى اصلى خود يعنى«زن گرامى شريف و نجيب»و توسعا هر چيز شريف و گرامى، به معناى پاى‌بند و گرفتار نيز هست و در اين جا ظاهرا هر دو مفهوم مراد شاعر است؛با اين طنزظريف كه عقل اگر چه عقيله،يعنى گرامى و شريف است،موجب پاى‌بندى و گرفتارى نيز هست!]

٣ -تو از شور و مستى عشق بى‌بهره‌اى؛برو كه تو مست شراب انگورى هستى.

4 -نشانه و گواه بيمارى عاشقان،روى زرد و آه پردرد آنان است.[و تو اين نشانه‌ها را ندارى؛پس‌ مست عشق نيستى![با آن كه مصراع دوم بيت را هر دو نسخه‌ى اساس-يعنى قزوينى و خانلرى-«عاشقان را دواى رنجورى»ضبط كرده‌اند،«گواه»-مطابق نسخه‌ى قدسى و سودى-به جاى«دوا»بى‌شك ترجيح دارد.زيرا كه در بيت پيشين مدعى را فاقد شور و مستى عشق مى‌داند و در اين بيت بايادآورى گواه و شاهد عاشقان،يعنى روى زرد و دل پردرد،سخن خود را مستدل مى‌كند.به علاوه روى‌زرد و آه دردآلود،به عنوان دواى عاشقان،مفهوم استوارى ندارد.]

۵ -اى حافظ،از نام و ننگ خود بگذر و جام شراب بخواه؛زيرا كه خمار هستى.[و نيازمند شرابى‌ كه تو را از اين خمارى بيرون آورد.]

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type