غزل شمارهٔ ۴۵۶ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۵۶ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۵۶ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی

وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

 

شرح ابیات غزل :

 

(1) آغاز بهار است. سعي كن تا شاد و خوش و خرم باشي چرا كه بسيار گل از خاك سر برآورد كه تو در زير خاك خفته باشي.

(2) من درباره اينكه در اين نوبهار با چه كسي هم نشين شده و چه بنوشي چيزي نمي گويم، زيرا اگر باهوش و دانا باشي خودت بهتر مي داني.

(3) چنگ هم، با آهنگ موسيقي و سربسته همين اندرز را به تو مي دهد اما پند و اندرز، زماني مؤثر واقع مي‌شود كه پذيراي آن باشي.

(4) هر برگي در باغ به مانند كتابي است كه حالات خاص و چگونگي هايي را بازگو مي كند. حيف است كه تو از اين همه حالات و كيفيات بي خبر بماني.

(5) هرچند ميان ما و دوست راهي دراز و خوفناك فاصله است، اگر از منزلگاههاي بين راه آگاهي داشته باشي طيّ اين راه آسان است.

(6) اگر شب و روز در غكر غم و غصه هاي دشوار دنيا باشي اين غم و اندوه، سرمايه عمرت را بي ثمر، از بين مي برد.

(7) حافظ، اگر بخت بلندت ياري كند در دام آن زيباروي خوش اندام افتاده و صيد او خواهي شد.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type