غزل شمارهٔ ۴۷۰ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۷۰ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۷۰ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو

ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت

صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل

شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

ره روی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

 

شرح ابیات غزل :

 

(1) سينه از درد لبريز شده، افسوس كه مرهم و داروي دردشكني وجود ندارد. دل از تنهايي جانش به لب رسيده براي خاطر خدا هم نفسي را نشان دهيد.

(2) چه كسي از گردون شتاب زده و سپهر تندرو اميد و انتظار آسايش دارد؟ ساقي، جامي شراب بياور تا نوشيده و لحظه يي از دست غم رهايي يابم.

(3) به شخص هوشياري گفتم: بر اين اوضاع و احوال بنگر! با خنده پاسخ داد: عجب روزگار سختي و شگفت آور رويدادي و آشفته دنيايي است.

(4) در چاه شكيبايي (مانند بيژن عاشق منيژه، دختر افراسياب) براي آن زيباروي ترك نژاد از پا درآمدم. افراسياب شاه توران به حال من عنايتي ندارد، رستم نجات بخش كجاست؟

(5) در مسير عشقبازي امنيت و فراغت بلاي جان رهرو است. آن دلي كه براي درد عشق تو جوياي مرهم است پيوسته مجروح باد.

(6) صاحبان ناز و نعمت را در محله بدنامان راهي و جائي نيست رونده يي بايد در اين كوي و برزن قدم نهد كه ماجراجو و هستي سوز باشد نه نا آزموده و بي درد.

(7) در اين دنياي خاكي آدمي به چشم نمي خورد بايد از نو، دنيايي ديگر و آدم ديگري ساخته و آفريده شود.

(8) بيا تا روي دل را به روي آن ترك سمرقندي (تيمور) آوريم كه از نسيم مسموعاتي كه درباره او پراكنده شده، انسان به ياد باد و نسيمي مي افتد كه از جوي و كوي مواليانِ بخارا مي آيد.

(9) در برابر بي نيازي و بي اعتنايي عشق گريه حافظ چه ارزشي دارد؟ زيرا در اين طوفان عشق، همه درياهاي دنيا به مانند شبنمي، حقير جلوه مي كند.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type