غزل شمارهٔ ۴۷۶ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۷۶ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۷۶ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی

گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی

تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت

به مردمی نه به فرمان چنان بران که تو دانی

بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را

ز لعل روح فزایش ببخش آن که تو دانی

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست

تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است

اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی

امید در کمر زرکشت چگونه ببندم

دقیقه‌ایست نگارا در آن میان که تو دانی

یکیست ترکی و تازی در این معامله حافظ

حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی

 

شرح ابیات غزل :

(1) اي باد ملايم بامداد و آغاز نيك بختي، به آن نام و نشان كه مي داني، و در زمان مناسبي كه خود مي شناسي به كوي(فلان) گذر كن …

(2) تو قاصد خلوتگاه راز و نهانگاهي و چشمهايي بر سر راه تو منتظر است از روي ادب و بزرگواري، نه به حكم تحكم و اجبار، همانطور كه خودت بهتر مي داني به سوي او پيش بران.

(3) به آن محبوب بگو كه جان ناتوانم از دست رفت، به خاطر خدا از آن لبهاي جان بخش خود، همان كه خود بهتر مي داني ارزاني دار.

(4) من مطالب اين نامه را (نامه پيوست را) طوري نوشته ام كه نامحرم بدان پي نبرد. تو هم از روي كشف و كرامت همان طور كه مي داني بخوان.

(5) انديشه يي كه شمشير تو براي سر ما در سر مي پروراند همانند خواسته تشنه و آب است. اسير خود را به چنگ آورده يي، حالا به هر صورت كه مايلي او را از پاي درآور.

(6) چگونه اميد دل در كمربند زر بفت تو ببندم؟ محبوب من، در ميان آن كمربند نكته باريكي است كه خود برآن بهتر آگاهي داري.

(7) زبان تركي و عربي، در اين معامله (مكاتبه) با هم يك كار را انجام مي دهند. حافظ سخنان تازه يي از عشق را بدان زبان ايهامي كه خودت بهتر مي داني بازگو كن.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type