غزل شمارهٔ ۴۸۱ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۸۱ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۸۱ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی

خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی

آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد

حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است

عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان

گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی

خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات

مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی

کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ

ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی

ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن

که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی

 

شرح ابیات غزل :

  1.  اين نكته لطيف را به گوش گير تا خود را از بند اندوه برهاني: اگر خواهان روزي و قسمت مقرر نشده باشي به تنگدستي و زحمت و غصه خوردن مي افتي.
  2.    سرانجام به صورت گِل و مصالح كوزه گران در مي‌آيي، هم اكنون به فكر سبويي باش كه آن را از شراب پر كرده پيوسته بنوشي.
  3.    اگر از آن دسته آدمياني كه (چون آنها) هوس بهشت در سر داري، (هم اكنون مي تواني) با آدمياني حوري زاده و پريوش زيباروي به عيش و عشرت بپردازي.
  4.    بي سبب و وسيله نمي توان بر جايگاه بزرگان تكيه زد و نشست مگر آنكه همه اسباب و وسايل بزرگي را فراهم كرده باشي.
  5.    اي شهريار شيرين گفتاران، اگر به فرهاد دل از دست داده عنايتي داشته باشي پاداش بسيار خواهي يافت.
  6.     هرگز صفحه ضمير باطن تو نشانه يي از بخشش كريمانه الهي در خود نمي بيند مگر اينكه آن را از نشانه‌ها و علامات گوناگون بزدايي.
  7.    حافظ، اگر كار خود را به لطف و كَرَم خداوندي وانهي، چه بسيار كه با اقبال خدا داده به عشرت و شادي خواهي پرداخت.
  8.    اي باد صبا به فرمانبرداري خواجه تورانشاه وزير گردن نه، تا دنيا را به صورت گلزار پر سمن و سوسن آزاده درآوري.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type