غزل شمارهٔ ۱۱۰۹

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۱۰۹

غزل شمارهٔ ۱۱۰۹زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

زین شیشهٔ ساعت ‌که مه و سال برآورد

گرد عدم فرصت ما بال برآورد

عمری ز حیا زحمت اوهام ‌کشیدیم

ما را خم دوش مژه حمال برآورد

زین وضع پریشان که عرق‌ریز نمودیم

آیینهٔ ما آب ز غربال برآورد

چون آبله در خاک ادبگاه محبت

باید سر بی‌ گردن پامال بر آورد

جز خارق معکوس مدان ریش و فش شیخ

آدم خریی‌کرد ، دم ویال برآورد

بر اهل فنا خرده مگیرید که منصور

باگردن دیگر سر اقبال برآورد

در صافی دل شبههٔ تحقیق نهان بود

چون زنگ نماند آینه تمثال برآورد

سودی که من اندوختم از هیچ متاعی

کم نیست که از منت دلال برآورد

آهم ز رفیقان سفرکرده سراغیست

از جیب من این قافله دنبال برآورد

طاووس من از باغ حضور که خبر یافت

کز رنگ من آیینه پر و بال برآورد

فریاد که راز تب عشقت بنهفتم

چون شمعم ازین دایره تبخال برآورد

تا کی به رقم تازه کنم شکوهٔ احباب

خشکی زدماغ قلمم نال برآورد

بیدل علم از معنی نازک نتوان شد

موچینی ‌ما را همه جا لال بر آورد

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type