غزل شمارهٔ ۱۱۵

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۱۵

غزل شمارهٔ ۱۱۵زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

عبرتی‌کوتا لب از هذیان به هم دوزد مرا

موج این‌گوهر نمی‌دانم چه پهلو زد مرا

عمرها شد آتشم افسرده است ما نفس

خنده‌ها بسیارکردیم‌گریه آموزد مرا

زان همه‌حسرت که‌حرمان باغبارم برده‌است

می‌زند دامن نمی‌دانم کی افروزد مرا

محرم آن شعله خویم جانب دیرم مخوان

عالمی را جمع سازم هرکه بدوزد مرا

حرف‌لعل اوخموشم کردبیدل‌عمرهاست

گبر دارد رو به محرابی‌که می‌سوزد مرا

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type