غزل شمارهٔ ۱۱۷۴

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۱۷۴

غزل شمارهٔ ۱۱۷۴زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

کسی معنی بحر فهمیده باشد

که چون موج برخویش پیچیده باشد

چو آیینه پر ساده است این‌ گلستان

خیال تو رنگی تراشیده باشد

کسی را رسد ناز مستی‌ که چون خط

به گرد لب یار گردیده باشد

به گردون رسد پایهٔ گردبادی

که از خاکساری‌ گلی چیده یاشد

طراوت در این باغ رنگی ندارد

مگر انفعالی تراویده باشد

غم خانه‌داری‌ست دام فریبت

گره بند تار نظر دیده باشد

درین ره شود پایمال حوادث

چو نقش قدم هرکه خوابیده باشد

به وحشت قناعت‌ کن از عیش امکان

گل این چمن دامن چیده باشد

ز گردی کزین دست خیزد حذر کن

دل کس در این پرده نالیده باشد

ندارم چو گل پای سیر بهارت

به رویم مگر رنگ گردیده باشد

جهان در تماشاگه عرض نازت

نگاهی در آیینه بالیده باشد

بود گریه دزیدن چشم بیدل

چو زخمی‌ که او آب دزدیده باشد

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type