غزل شمارهٔ ۱۲۲۹

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۲۲۹

غزل شمارهٔ ۱۲۲۹زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

شب که از شور شکست دل اثر پرزور شد

همچو چینی تار مویی ‌کاسهٔ طنبور شد

برق آفت‌گر چنین دارد کمین اعتبار

خرمن ما عاقبت خواهد نگاه مور شد

عیش صد دانا ز یک نادان منغص می‌شود

ربط مصرع بر هم است آنجا که حرفی کور شد

نفس را ترک هوا روح مقدس می‌کند

شعله‌ای‌ کز دود فارغ ‌گشت عین نور شد

گر نمکدانت چنین در دیده‌ها دارد اثر

آب در آیینه همچون اشک خواهد شور شد

دل شکست اماکسی بر نالهٔ ما پی نبرد

موی چینی جوهر آیینهٔ فغفور شد

کاش چون نقش قدم با عاجزی می‌ساختم

بسکه سعی ما رسایی‌کرد منزل دورشد

ساغر عشق مجازم نشئهٔ تحقیق داد

مشت خونم جون مجنون می‌زد ومنصورشد

چون سحر کم نیست‌ گر عرض غباری داده‌ایم

بیش ازین نتوان به سامان نفس مغرور شد

عمرها شد بیدل احرام خموشی بسته‌ام

آخراین ضبط نفس خواهد خروش صور شد

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type