غزل شمارهٔ ۱۵۲

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۵۲

غزل شمارهٔ ۱۵۲زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

عقبه‌ای دیگر نباشد روح از تن رسته را

نیست بیم سوختن دود زآتش جسته را

شکوه ازگردون دلیل‌تنگدستیهای ماست

ناله در پرواز باشد طایر پربسته را

انتظام عافیت از عالم کثرت مخواه

بی‌ثبات‌است اعتبار رنگ و بوگل دسته‌را

همچوسروآزادگان را قیدالفت راستی‌ست

خط مسطر دام باشد مصرع برجسته را

از زبان چرب و نرم خلق دارم وحشی

کز دهان شیر نشناسم دهان بسته را

جوهر وارستگان مشکل اگر ماند نهان

راه در چشم‌است‌گرد بر زمین ننشسته را

از شکسش دل نمی‌افتد ز چشم اعتبار

کس نمی‌خواهد ته پا شیشه بشکسته را

موج چون با یکدگر جوشیدگوهرمی‌شود

دل توان‌گفتن نفسهای به هم پیوسته را

غنچه‌ها در بستر زخم جگر آسوده‌اند

ای نسیم آتش مزن دلهای الفت خسته را

باکلام آبدارت‌کی رسد لاف‌گهر

بیدل اینجا اعتباری نیست حرف بسته را

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type