غزل شمارهٔ ۱۵۷

غزل شمارهٔ ۱۵۷زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

عشق جانان در میان جان ماست

گنج معنی در دل ویران ماست

ما به درد دل گرفتار آمدیم

وین عجب کاین درد دل درمان ماست

هر کسی را کفر و ایمانی بود

زلف رویش کفر و هم ایمان ماست

زاهدی باری به شأن عقل تو است

عشق بازی آیتی در شأن ماست

ما به عشق او به میدان آمدیم

گوی عالم در خم چوگان ماست

از شراب ناب بی غش سرخوشیم

مستی ما از می جانان ماست

در سماع عارفان در کنج دل

زهره قوال و قمر رقصان ماست

سید خلوت سرای وحدتیم

نعمت الله از دل و جان آن ماست

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type