غزل شمارهٔ ۱۶۸۸

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۶۸۸

غزل شمارهٔ ۱۶۸۸زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

ز صبح طلعتش آیینهٔ دل را صفا بنگر

ز شام طره‌اش چون شب دلیل بخت ما بنگر

به ‌کشت صبر ما برق نگاهش را تماشا کن

ز چین ابرویش دندانهٔ داس بلا بنگر

به پای زلف از هر حلقه خلخالی تماشاکن

به دست نرگس بیمارش از مژگان عصا بنگر

غبار خاطر خورشید از خطش برون آمد

به باغ دلفریبی شوخی این سبزه را بنگر

به جای خنده‌های غفلت ‌گل درگلستانها

ز موج اشک بلبل در گلستان حیا بنگر

نشان مردمی بیدل چه جویی از سیه‌چشمان

وفا کن پیشه و زین قوم آیین جفا بنگر

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type