غزل شمارهٔ ۱۸۹۵

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۸۹۵

غزل شمارهٔ ۱۸۹۵زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

ای مژدهٔ دیدار تو چون عید مبارک

فردوس به چشمی‌ که ترا دید مبارک

جان دادم و خاک سرکوی تو نگشتم

بخت اینقدر از من نپسندید مبارک

در نرد وفا برد همین باختنی بود

منحوس حریفی‌که نفهمید مبارک

هر سایه‌که‌گم‌گشت رساندند به نورش

گردیدن رنگی که نگردید مبارک

ای بیخردان غرهٔ اقبال مباشید

دولت نبود بر همه جاوید مبارک

صبح طرب باغ محبت دم تیغ است

بسم‌الله اگر زخم توان چید مبارک

ژولیدگی موی سرم چتر فراغیست

مجنون مرا سایه این بید مبارک

بربام هلال ابروی من قبله‌نما شد

کز هر طرف آمد خبر عید مبارک

دل قانع شوقیست به هر رنگ‌که باشد

داغ تو به ما، جام به جمشید مبارک

در عشق یکی بود غم و شادی بیدل

بگریست سعادت شد و خندید مبارک

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type