غزل شمارهٔ ۲۰۳۰

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۲۰۳۰

غزل شمارهٔ ۲۰۳۰زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

کی در قفس و دام هوا و هوس افتم

آن شعله نی‌ام من ‌که به هر خار و خس افتم

در قطره‌ام انداز محیطست پر افشان

حیف است کز افسون گهر در قفس افتم

از بی نفسی‌ کم نشود ربط خروشم

در قافلهٔ حیرت اگر چون جرس افتم

بیقدر نی‌ام ‌گر به چمن سازی تسلیم

در خاک به رنگ ثمر پیش رس افتم

رسوایی عاشق به ره یار بهشتی است

ای‌ کاش درین‌ کوچه به چنگ عسس افتم

اندیشهٔ تغییر وفا هوش گداز است

ترسم ‌که رود عشق و به دام هوس افتم

چون شانه به این سعی نگون درخم زلفت

چندان که قدم پیش نهم باز پس افتم

از بس که دو تا گشته‌ام از بار ضعیفی

خلخال شمارد چو به پای مگس افتم

فریاد نفس سوختگان عجز نگاهیست

ای وای‌ که دور از تو به یک ناله‌رس افتم

چون صبح اگر دم زنم از جرات هستی

از شرم شوم آب و به فکر نفس افتم

سر تا قدمم نیست بجز قطرهٔ اشکی

عالم همه یارست به پای چه ‌کس افتم

طاووس ز نقش پر خود دام به دوش است

بیدل چه عجب‌ گر ز هنر در قفس افتم

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type