غزل شمارهٔ ۲۹۹

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۲۹۹

غزل شمارهٔ ۲۹۹زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

چیست‌این باغ و این شکفتنها

سرآبی وسیرروغنها

موج‌رم‌می‌زندچه‌کوه‌وچه دشت

چین گرفته‌ست طرف دامنها

نرهید از امل تجرد هم

رشته دارد قفای سوزنها

شب ما را چراغ فرصت‌کو

خانه روشن‌کن است روزنها

اعتبار زمانه بیکاریست

قطره گوهر شد از فسردنها

کو فضایی‌که واکنیم پری

رفت پرواز با نشیمنها

خاک گردم ره طلب بندم

سرمه بالم به‌کام شیونها

فکر خود بی‌دماغی هوس است

سرگران شد خمیدگردنها

حیف نشکافتیم پردهٔ دل

دانه بوده‌ست مهر خرمنها

یارب از سعی بی‌اثر تا چند

آب‌کوبدکسی به هاونها

گر ننالم‌کجا روم بیدل

ششجهت بیکسی ومن‌تنها

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type