غزل شمارهٔ ۷۳۰

خانهبیدل دهلویغزلیاتغزل شمارهٔ ۷۳۰

غزل شمارهٔ ۷۳۰زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • بیدل دهلوی

صفای حال ما مغشوش رنگیست

عدم ‌را نام هستی سخت ننگیست

ز قید سخت جانیها مپرسید

شرار ما قفس فرسوده سنگیست

به هر جا بال عجز ما گشودند

پر پرواز نقش پای لنگی ‌ست

نواهایی که دارد ساز زنجیر

ز شست شهرت‌مجنون خدنگیست

جهان گرد سویدای که دارد

ز داغ لاله این صحرا پلنگیست

سراپا بالم و از عجز طاقت

چوگل پروازم از رنگی به رنگیست

چو شمع از فکر هستی می‌گدازم

بغل واکردن جیبم نهنگیست

شکستن شاقی بزم است هشدار

می و‌ مینا و جام اینجا نرنگیست

جهان ‌، جنس بد و نیکی ندارد

تویی سرمایه ‌هر جا صلح‌ و جنگیست

به یکتایی طرف‌گردیدنت چند

خیال‌اندیشی آیینه زنگیست

نواپروردهٔ عجزیم بیدل

درین دریا خم هر موج چنگیست

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type