غزل ۱۴۳زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • سعدی

این که تو داری قیامتست نه قامت

وین نه تبسم که معجزست و کرامت

هر که تماشای روی چون قمرت کرد

سینه سپر کرد پیش تیر ملامت

هر شب و روزی که بی تو می‌رود از عمر

بر نفسی می‌رود هزار ندامت

عمر نبود آن چه غافل از تو نشستم

باقی عمر ایستاده‌ام به غرامت

سرو خرامان چو قد معتدلت نیست

آن همه وصفش که می‌کنند به قامت

چشم مسافر که بر جمال تو افتاد

عزم رحیلش بدل شود به اقامت

اهل فریقین در تو خیره بمانند

گر بروی در حسابگاه قیامت

این همه سختی و نامرادی سعدی

چون تو پسندی سعادتست و سلامت

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type