غزل ۱۷۸زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • سعدی

کیست آن فتنه که با تیر و کمان می‌گذرد

وان چه تیرست که در جوشن جان می‌گذرد

آن نه شخصی که جهانیست پر از لطف و کمال

عمر ضایع مکن ای دل که جهان می‌گذرد

آشکارا نپسندد دگر آن روی چو ماه

گر بداند که چه بر خلق نهان می‌گذرد

آخر ای نادره دور زمان از سر لطف

بر ما آی زمانی که زمان می‌گذرد

صورت روی تو ای ماه دلارای چنانک

صورت حال من از شرح و بیان می‌گذرد

تا دگر باد صبایی به چمن بازآید

عمر می‌بینم و چون برق یمان می‌گذرد

آتشی در دل سعدی به محبت زده‌ای

دود آنست که وقتی به زبان می‌گذرد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type