غزل ۵۴۷زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • سعدی

خانه صاحب نظران می‌بری

پرده پرهیزکنان می‌دری

گر تو پری چهره نپوشی نقاب

توبه صوفی به زیان آوری

این چه وجودست نمی‌دانمت

آدمیی یا ملکی یا پری

گر همه سرمایه زیان می‌کند

سود بود دیدن آن مشتری

نسخه این روی به نقاش بر

تا بکند توبه ز صورتگری

با تترت حاجت شمشیر نیست

حمله همی‌آری و دل می‌بری

گر تو در آیینه تأمل کنی

صورت خود باز به ما ننگری

خسرو اگر عهد تو دریافتی

دل به تو دادی که تو شیرینتری

گر دری از خلق ببندم به روی

بر تو نبندم که به خاطر دری

سعدی اگر کشته شود در فراق

زنده شود چون به سرش بگذری

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type