غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • اوحدی

عنایت‌ها توقع دارم از تو

که هم آشفته و هم زارم از تو

عزیزی پیش من چون جان اگر چه

به چشم خلق گیتی خوارم از تو

ز کار من مشو غافل، که عمریست

که من سرگشته و بی‌کارم از تو

نخواهم گشتن از عشق تو بیزار

بهل، تا میرسد آزارم از تو

طبیب من تویی، مشکل توانم

که درد خویش پنهان دارم از تو

مرا گر باز پرسی جای آنست

که مدتهاست تا بیمارم از تو

اگر در دامن افتد خونم از چشم

و گر در دیده آید خارم از تو

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type