نامهٔ عالمگیر (به یکی از فرزندانش که دعای مرگ پدر میکرد)

خانهاقبال لاهوریپیام مشرقنامهٔ عالمگیر (به یکی از فرزندانش که دعای مرگ پدر میکرد)

نامهٔ عالمگیر (به یکی از فرزندانش که دعای مرگ پدر میکرد)زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

ندانی که یزدان دیرینه بود

بسی دید و سنجید و بست و گشود

ز ما سینه چاکان این تیره خاک

شنید است صد نالهٔ درد ناک

بسی همچو شبیر در خون نشست

نه یک ناله از سینهٔ او گسست

نه از گریهٔ پیر کنعان تپید

نه از درد ایوب آهی کشید

مپندار آن کهنه نخچیر گیر

بدام دعای تو گردد اسیر

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type