10 – گریززمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

اما چکامه سبز نمی آید
اما پرنده سبز نمی خواند
چیزی در این حوالی است
جرثومه غریبی شاید
از عرشه ای پیاده شده منتشر شده است
از بادهای
استخوانشکن زمهریر
نوبان آبهای کبودی که قرنهاست
تعمید از آفتاب ندیده است
کج بینی آفتی است
کج بینی افترا به دو چشم خویش
چه کشتی یی چه شراعی
چه عنکبوت و عقرب زرینی
هان ‚ ای فریب خورده ی اوهام خویش
نفرین تلخ کیست چنین آشکار
کز گفته های پوکت
پژواک شود ؟
فرجام ناخدایان معزول
هذیان روز و ورد شبت باد
هذیان روز و ورد شبم باد !‌ ورنه من
با این خموش و هرز و بی آب آسیاب
تا چند وهم آرد کنم ؟
تا چند همچو بیوه زنان عصرها
بر آستانه ها بنشینم
و انتظار کشم آن نبوده ی نیامدنی را ؟
هذیان روز و ورد شبم بود و
روز و شب
بیدار خواب دایره ی کور برج خویش
بر پاره پوستی همه سرمایه و سرایم سر بردم
مانند باد زار
شاید پیاده کرده منتشر کرده اند
عیبی در این حوالی است
که تاقه های تابان اسبرق خلیج هم
دیگر نه سبز آبی
دیگر نه عاج یشمی است
و ناوها که می آیند
یا
خیزران و خفت می آورند یا
تریاک
و ناوها که می گسلند از ساحل
یا نفت در بهای گرسنگی می برند
یا شاعران تبعیدی را
سوی جزیره های بی نام
شاید جزیره های نیلوفرهای غول آسا

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type