15 – جاده فیرزوزکوه – گرگان – نیما

15 – جاده فیرزوزکوه – گرگان – نیمازمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

انگیزه ی مهاجرت من
نفرت نبود هجران بود
کسی نگفت : برو
یکی نوشت : بیا
این کاروان کوچک م یخواهد
از ری سفر کند
از سرزمین ری
که چرخه ی سیاست در آن
مثل همیشه بی حضور حقیقت می گردد
میخواهد آری
از ری سفر کند
و قلبهای خسته ی شیرین را
در خانه های کوچک
مقهور دود و دینار
لختی فروگذارد
و راز ناتوانی دریا را
در عمق دره های تپورستان
وایابد
در عمق دره های تپورستان زیرا
ری را
ری را صدا می آید امشب
از پشت کاچ که بنداب
برق سیاهتاش تصویری از خراب
در چشم می کشاند
گویا کسی است که می خواند
گویا کسی است که می خواند
سرگشتگان دایره ی سنگ را به آب
و حوریان مزرعه ی آب را
به خاک
گویا کسی است که می خواهد
در بشکند طویله مخروب ذهن را
و قاطران گرسنه ی ذوق را
از آخور قوافی خالی بگشاید
و گزنه ی چموشی
زیر دم سخن بگذارد
این کاروان کوچک
مارال تابناک و خسرو و فیروزه
احمد و من
این کاروان کوچک آری می خواهد
ری را رها کند
با زخمه ی درای همان ری را
و یوش این جزیره ی آتشفشان سرزده از دره های پر مه را نشانه زند
ری را ری را
زیرا صدای آدمی این نیست
زیرا صدای آدمی
دیگر وضوح خود را
در گیر و دار آواز فرتوتی گم کرده است
ری را ری را

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type