حکایتزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

با تو، حکایتی دگر این دل ما به سرکند

شب سیاهِ قصه را هوای تو سحر کند

باور ما نمی شود در سر ِما نمی رود

از گذر سینه ی ما یار دگر گذر کند

شِکوه بسی شنیده ام از دل ِ درد کشیده ام

کور شوم ، جز تو اگر زمزمه ای دگر کند

مقصد و مقصودم تویی عشقمو معبودم تویی

از تو حذر نمی کنم سایه مگر سفر کند

چاره ی کارما تویی یاور و یار ما تویی

توبه نمی کند اثر مرگ مگر اثر کند

مجرم ِآزاده منم تن به جزا داده منم

قاضی درگاه تویی حکم سحرگاه تویی

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type