ای که سیاه چشمات هم رنگ روزگارم
از دست تو چه روزو چه روزگاری دارم
هزار تا وعده دادی نیومدی ما رو کاشتی
این دل مهربونو چشم انتظار گذاشتی
برای بی وفایی هزار بهونه داری
هزارو یک شکایت از این زمونه داری
چشم انتظارم نزار، تاریک و تارَم نزار
بیشتر از این غصه رو تو کوله بارَم نزار
چه روز و روزگاریه وای چه شبای تاریه
دل پی بی قراری و عاشق ما فرارییه
اون روز ها روزگاری بود، زمستون و بهاری بود
تو شادی و تو غصه مون، حال و هوای یاری بود
پیام بگذارید