گره گمزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

با هرکه سخن گفتم، در خود گره ای گم بود

چون کرم شبان تابان، می تابی و می تابم

بر هرکه نظر کردم، گریان و پریشان بود

چون ابر سبک باران، می باری و می بارم

من درد محبت را هرگز به تو نسپُردم

این عقده دیرین را می دانی و میدانم

بر مرثیه ام بنگر نقش رخ خود بینی

این قصه غمگین را می خوانی و می خوانم

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type