چند لکه بر کاشی معرق

چند لکه بر کاشی معرقزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

آخرین کبریت را کشیدم
سیگار را بر افروختن
گره ، در ابروان مرد شکست
خم شد نشست
پیچید عطر خون
عشق را محاسبه ای شگفت در میان
است
سوزش و سازش
فروزش
خاکستر کاهش
ققنوس وار
در نیایش
نیمه شبی ، سحری ، پگاهی
تیزی صخره ای با بن چاهی … نه حتی ، دم آهی
در تاریکی خیس حیاط کوچک
پاشویه حوض نوک پایم را ربود
جز کاشی های معرق و آمیخته با خون
و دستانی لبالب از خواهش
، چیزی نیافتم
صحن روز را
شاعری سخن به صبوری شکست
از عشق ، خون بافت ، بافت ، بافت
که عشق و خون را محاسبه صعب در پیش است
لب ریز از قرائن فریبی می بافت
بدان که شنودن مرتبه ای نزدیک تر به دیدن است ؟
این فسانه را بافتم
تا بدانی ، گم شده را
هرگز بازنخواهی یافت
حتی با پنج جای پای مردانه خونین
چرا که عشق و خون و جنون را محاسبه دیگر است

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type