گل و تگرگزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

قصه من و غم تو قصه ی گل و تگرگه

ترس بی تو زنده بودن ترس لحظه های مرگه

ای برای با تو بودن باید از بودن گذشتن

سر به بیداری گرفته ذهن خواب آلوده ی من

همیشه میونه قابه خالی در های بسته

طرح اندام قشنگت پاک رویایی نشسته

کاش می شد چشام ببینن طرح اندام تو داره

زنده میشه جون میگره پا تووی اتاق می زاره

کاش میشد صدای پاهات بپیچه توو گوش دالون

طرف دالون بگرده سر آفتاب گردونامون

کاش میشد دوباره باغچه پُره گل های تو باشه

غنچه ی سپید مریم با نوازش تو وا شه

کاش میشد اما نمیشه نمیشه بیای دوباره

نمیشه دسات توو گلدون گل های مریم بزاره

کاش می شد اما نمیشه این مرام روزگاره

رفتند همیشگی بود دیگه برگشتن نداره

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type