گم کردهزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

وای بر من گر تو آن

گم کرده ام باشی

که بس دور است بین ما

که این سو

که این سو پیرمردی

با سپیدی های مو

و هزاران بار مردن

رنج بردن

با خمی در قامت از ، این راه دشوار

که این سو

دست ها خشکیده

دل مرده

به ظاهر خنده ای بر لب

و گاهی حرف های پیچ در پیج

و هم هیچ

وگه گاهی

وگه گاهی دو خط شعری

که گویای همه چیز است و خود ناچیز

وای بر من گر تو آن

گم کرده ام باشی

که بس دور است بین ما

که آن سو

که آن سو نازنینی

غنچه ای شاداب

و صد ها آرزو در دل

دلی گهواره عشقی

که چندی بیش نیست شاید

واز بازیچه بودن سخت بیزار است

وای بر من گر تو آن

گم کرده ام باشی

که بس دور است بین ما

و عاشق گشتن و عاشق نمودن

سخت دشوار است

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type